Gedicht
Ali Abdolrezaei
Sausage
Her hands down in the photographI held with both hands
When she got up
she didn’t say thank you
“May I walk with you?”
Didn’t say no
I held her hands
We walked like a spectacle
“Aren’t you married?”
She didn’t say
“Won’t you?”
Didn’t say no!
We did!
Days were passing as the wind
and nights were no longer than seconds
We were two lonely photos
that the world wanted to expel from the album
It did! You don’t believe me?
Tonight when I’m sleeping in another photo
pay that album a visit
open the fridge door in that shot
and help yourself
to whatever
“Sorry! We only have sausages”
© Translation: 2012, Abol Froushan
From: No One Says Yes Twice
Publisher: London Skool, , 2012
From: No One Says Yes Twice
Publisher: London Skool, , 2012
کالباس
کالباس
دست هایش را که در عکس افتاده بود دو دستی گرفتم
وقتی که پا شد تشکّر نکرد
«می توانم با شما قدم بزنم؟»
نگفت نه
دست های او را می گیرم
و بر عکس راه می رویم
« کسی را که در چشم های تو مخفی کردند
هر چه می گردم بیشتر گم می کنم
راستی شما عروسی نکرده اید؟»
نمی گوید
« نمی کنید؟»
نگفت نه!
کردیم!
روزها مثل باد می گذشت
و شب چند ثانیه بیشتر نبود
ما دو عکس تنها بودیم
که دنیا می خواست از آلبوم بیرونمان کند
کرد! باور نمی کنید!؟
امشب که در عکس دیگری خوابیده ام
سری به آن آلبوم بزنید
و از یخچالی که درش را درعکس باز می کنید
هر چه می خواهید
وقتی که پا شد تشکّر نکرد
«می توانم با شما قدم بزنم؟»
نگفت نه
دست های او را می گیرم
و بر عکس راه می رویم
« کسی را که در چشم های تو مخفی کردند
هر چه می گردم بیشتر گم می کنم
راستی شما عروسی نکرده اید؟»
نمی گوید
« نمی کنید؟»
نگفت نه!
کردیم!
روزها مثل باد می گذشت
و شب چند ثانیه بیشتر نبود
ما دو عکس تنها بودیم
که دنیا می خواست از آلبوم بیرونمان کند
کرد! باور نمی کنید!؟
امشب که در عکس دیگری خوابیده ام
سری به آن آلبوم بزنید
و از یخچالی که درش را درعکس باز می کنید
هر چه می خواهید
« ببخشید! فقط کالباس داریم»
© 2009, Ali Abdolrezaei
Gedichten
Gedichten van Ali Abdolrezaei
Close
کالباس
دست هایش را که در عکس افتاده بود دو دستی گرفتم
وقتی که پا شد تشکّر نکرد
«می توانم با شما قدم بزنم؟»
نگفت نه
دست های او را می گیرم
و بر عکس راه می رویم
« کسی را که در چشم های تو مخفی کردند
هر چه می گردم بیشتر گم می کنم
راستی شما عروسی نکرده اید؟»
نمی گوید
« نمی کنید؟»
نگفت نه!
کردیم!
روزها مثل باد می گذشت
و شب چند ثانیه بیشتر نبود
ما دو عکس تنها بودیم
که دنیا می خواست از آلبوم بیرونمان کند
کرد! باور نمی کنید!؟
امشب که در عکس دیگری خوابیده ام
سری به آن آلبوم بزنید
و از یخچالی که درش را درعکس باز می کنید
هر چه می خواهید
وقتی که پا شد تشکّر نکرد
«می توانم با شما قدم بزنم؟»
نگفت نه
دست های او را می گیرم
و بر عکس راه می رویم
« کسی را که در چشم های تو مخفی کردند
هر چه می گردم بیشتر گم می کنم
راستی شما عروسی نکرده اید؟»
نمی گوید
« نمی کنید؟»
نگفت نه!
کردیم!
روزها مثل باد می گذشت
و شب چند ثانیه بیشتر نبود
ما دو عکس تنها بودیم
که دنیا می خواست از آلبوم بیرونمان کند
کرد! باور نمی کنید!؟
امشب که در عکس دیگری خوابیده ام
سری به آن آلبوم بزنید
و از یخچالی که درش را درعکس باز می کنید
هر چه می خواهید
« ببخشید! فقط کالباس داریم»
Sausage
Her hands down in the photographI held with both hands
When she got up
she didn’t say thank you
“May I walk with you?”
Didn’t say no
I held her hands
We walked like a spectacle
“Aren’t you married?”
She didn’t say
“Won’t you?”
Didn’t say no!
We did!
Days were passing as the wind
and nights were no longer than seconds
We were two lonely photos
that the world wanted to expel from the album
It did! You don’t believe me?
Tonight when I’m sleeping in another photo
pay that album a visit
open the fridge door in that shot
and help yourself
to whatever
“Sorry! We only have sausages”
© 2012, Abol Froushan
From: No One Says Yes Twice
Publisher: 2012, London Skool,
From: No One Says Yes Twice
Publisher: 2012, London Skool,
Sponsors
Partners
LantarenVenster – Verhalenhuis Belvédère