Gedicht
Ali Abdolrezaei
Bridge
I'm in love with a bridge that’s in love with the seaand each night a few times
I recline on its old cobblestone
to read poetry
It is as if the river under its feet has a mirror
and doesn’t show any favours
to the many languages I cry
-The little boy wrote good poems
He thought that I have fallen in love with the sea
Me! even though the mad boy went by mistake?
Me! I only wanted
even to the extent of a few odd claps
for no one to hear
who took a stone slab off my chest
Me! I had fallen in love with the one
who from some place of these nights
so threw himself over me
that from any place down these days
they recovered his swollen corpse
like the river under my feet
and they all said
Mad boy!
How much in love was he with the sea
Me! I had fallen in love with him
© Translation: 2012, Abol Froushan
From: No One Says Yes Twice
Publisher: London Skool, , 2012
From: No One Says Yes Twice
Publisher: London Skool, , 2012
پل
پل
من عاشق پلی هستم
که عاشق ِدریاست
به سنگفرش کهنه اش لم می دهم
و شعر می خوانم
شبی چند بار
انگار در رودخانه که زیر پایش افتاده ست آینه دارد
به چند ین زبان که من گریه می کنم
ا لتفاتی ندارد
- پسرک شعرهای خوبی میگفت
خیال می کرد که عاشق دریا شدهام
من! گرچه دیوانه را اشتباهی رفت
من! فقط میخواستم حتی به اندازهی چند لنگه دست
کسی نشنود که تخته سنگی از دلم کَنده ست
من! من عاشق ِاو شده بودم
که از یک جای این شبها
چنان زمین را از روی خودش پرتاب کرد
که از هر جای این روزها
جنازه ی باد کرده اش را
مثل رودخانه زیر پایم یافتند و می گفتند
که دیوانه
چه عاشق ِدریا بود
من!
من عاشق او شده بودم
که عاشق ِدریاست
به سنگفرش کهنه اش لم می دهم
و شعر می خوانم
شبی چند بار
انگار در رودخانه که زیر پایش افتاده ست آینه دارد
به چند ین زبان که من گریه می کنم
ا لتفاتی ندارد
- پسرک شعرهای خوبی میگفت
خیال می کرد که عاشق دریا شدهام
من! گرچه دیوانه را اشتباهی رفت
من! فقط میخواستم حتی به اندازهی چند لنگه دست
کسی نشنود که تخته سنگی از دلم کَنده ست
من! من عاشق ِاو شده بودم
که از یک جای این شبها
چنان زمین را از روی خودش پرتاب کرد
که از هر جای این روزها
جنازه ی باد کرده اش را
مثل رودخانه زیر پایم یافتند و می گفتند
که دیوانه
چه عاشق ِدریا بود
من!
من عاشق او شده بودم
© 1997, Ali Abdolrezaei
From: این گربهٔ عزیز - ‘This Dear Cat’
Publisher: Narenj, Tehran
From: این گربهٔ عزیز - ‘This Dear Cat’
Publisher: Narenj, Tehran
Gedichten
Gedichten van Ali Abdolrezaei
Close
پل
من عاشق پلی هستم
که عاشق ِدریاست
به سنگفرش کهنه اش لم می دهم
و شعر می خوانم
شبی چند بار
انگار در رودخانه که زیر پایش افتاده ست آینه دارد
به چند ین زبان که من گریه می کنم
ا لتفاتی ندارد
- پسرک شعرهای خوبی میگفت
خیال می کرد که عاشق دریا شدهام
من! گرچه دیوانه را اشتباهی رفت
من! فقط میخواستم حتی به اندازهی چند لنگه دست
کسی نشنود که تخته سنگی از دلم کَنده ست
من! من عاشق ِاو شده بودم
که از یک جای این شبها
چنان زمین را از روی خودش پرتاب کرد
که از هر جای این روزها
جنازه ی باد کرده اش را
مثل رودخانه زیر پایم یافتند و می گفتند
که دیوانه
چه عاشق ِدریا بود
من!
من عاشق او شده بودم
که عاشق ِدریاست
به سنگفرش کهنه اش لم می دهم
و شعر می خوانم
شبی چند بار
انگار در رودخانه که زیر پایش افتاده ست آینه دارد
به چند ین زبان که من گریه می کنم
ا لتفاتی ندارد
- پسرک شعرهای خوبی میگفت
خیال می کرد که عاشق دریا شدهام
من! گرچه دیوانه را اشتباهی رفت
من! فقط میخواستم حتی به اندازهی چند لنگه دست
کسی نشنود که تخته سنگی از دلم کَنده ست
من! من عاشق ِاو شده بودم
که از یک جای این شبها
چنان زمین را از روی خودش پرتاب کرد
که از هر جای این روزها
جنازه ی باد کرده اش را
مثل رودخانه زیر پایم یافتند و می گفتند
که دیوانه
چه عاشق ِدریا بود
من!
من عاشق او شده بودم
From: این گربهٔ عزیز - ‘This Dear Cat’
Bridge
I'm in love with a bridge that’s in love with the seaand each night a few times
I recline on its old cobblestone
to read poetry
It is as if the river under its feet has a mirror
and doesn’t show any favours
to the many languages I cry
-The little boy wrote good poems
He thought that I have fallen in love with the sea
Me! even though the mad boy went by mistake?
Me! I only wanted
even to the extent of a few odd claps
for no one to hear
who took a stone slab off my chest
Me! I had fallen in love with the one
who from some place of these nights
so threw himself over me
that from any place down these days
they recovered his swollen corpse
like the river under my feet
and they all said
Mad boy!
How much in love was he with the sea
Me! I had fallen in love with him
© 2012, Abol Froushan
From: No One Says Yes Twice
Publisher: 2012, London Skool,
From: No One Says Yes Twice
Publisher: 2012, London Skool,
Sponsors
Partners
LantarenVenster – Verhalenhuis Belvédère