Gedicht
Sarya Abra
Test
I am coweringin an clock that does not let go of the evening
The cage is tight
No foetus can form in this narrow waist
Every door I knock at
There again a policeman arrives
without a sneeze
Squeezing me with words
Breaking a twig
With nowhere to graft it to
Except on a branch that turned to letters of I love you
Where does it come from
This water
this question that grows
takes root
And without a father
gives the answer
A son
How can I get up with a clock
That is in a coma
And dive into the dusk
Like a dog
I'm short legged
The cats are watching
And silence
That carries the alphabet of suicide
Doesn't break out of me
Until lips forsake "I love you"
And the foetus is detached
Under each poultice
Point per point of my body
A policeman is on his beat
© Translation: 2017, Abol Froushan
آزمون
آزمون
کز کردهام
در ساعتی که دست برنمیدارد از سر عصر
قفس تنگ است
و تشکیل نطفه در کمر باریک ناممکن
به هر دری می زنم
باز پاسبان است
که سر می رسد بی عطسه
تا فشارم دهد با حرف
و بشکند
شاخهای که دیگر نمیخورد وصله
روی شاخی که نامههای فدایت شوم شد
از کجا میخورد آب؟
سوالی که میشود بزرگ
میدهد ریشه
و بی آنکه سایه بگیرد از پدر
پسر می دهد پاسخ
آخر چطور بلند شوم از ساعتی
که بیرون نمیرود از اغما
حتی نمی پرد از سر عصر
مثل سگ پاکوتاهم
گربهها مراقباند
و جیک
که الفبای خودکشیست
بیرون نمیزند از خود
تا دوستت دارم از دهن بیفتد
که نطفه از نقطه خلاص شود
زیر هر پانسمانی
در نقطه نقطه ی تنم
پاسبانی کشیک می دهد
قفس تنگ است
و تشکیل نطفه در کمر باریک ناممکن
به هر دری می زنم
باز پاسبان است
که سر می رسد بی عطسه
تا فشارم دهد با حرف
و بشکند
شاخهای که دیگر نمیخورد وصله
روی شاخی که نامههای فدایت شوم شد
از کجا میخورد آب؟
سوالی که میشود بزرگ
میدهد ریشه
و بی آنکه سایه بگیرد از پدر
پسر می دهد پاسخ
آخر چطور بلند شوم از ساعتی
که بیرون نمیرود از اغما
حتی نمی پرد از سر عصر
مثل سگ پاکوتاهم
گربهها مراقباند
و جیک
که الفبای خودکشیست
بیرون نمیزند از خود
تا دوستت دارم از دهن بیفتد
که نطفه از نقطه خلاص شود
زیر هر پانسمانی
در نقطه نقطه ی تنم
پاسبانی کشیک می دهد
© 2017, Sarya Abra
Gedichten
Gedichten van Sarya Abra
Close
آزمون
کز کردهام
در ساعتی که دست برنمیدارد از سر عصر
قفس تنگ است
و تشکیل نطفه در کمر باریک ناممکن
به هر دری می زنم
باز پاسبان است
که سر می رسد بی عطسه
تا فشارم دهد با حرف
و بشکند
شاخهای که دیگر نمیخورد وصله
روی شاخی که نامههای فدایت شوم شد
از کجا میخورد آب؟
سوالی که میشود بزرگ
میدهد ریشه
و بی آنکه سایه بگیرد از پدر
پسر می دهد پاسخ
آخر چطور بلند شوم از ساعتی
که بیرون نمیرود از اغما
حتی نمی پرد از سر عصر
مثل سگ پاکوتاهم
گربهها مراقباند
و جیک
که الفبای خودکشیست
بیرون نمیزند از خود
تا دوستت دارم از دهن بیفتد
که نطفه از نقطه خلاص شود
زیر هر پانسمانی
در نقطه نقطه ی تنم
پاسبانی کشیک می دهد
قفس تنگ است
و تشکیل نطفه در کمر باریک ناممکن
به هر دری می زنم
باز پاسبان است
که سر می رسد بی عطسه
تا فشارم دهد با حرف
و بشکند
شاخهای که دیگر نمیخورد وصله
روی شاخی که نامههای فدایت شوم شد
از کجا میخورد آب؟
سوالی که میشود بزرگ
میدهد ریشه
و بی آنکه سایه بگیرد از پدر
پسر می دهد پاسخ
آخر چطور بلند شوم از ساعتی
که بیرون نمیرود از اغما
حتی نمی پرد از سر عصر
مثل سگ پاکوتاهم
گربهها مراقباند
و جیک
که الفبای خودکشیست
بیرون نمیزند از خود
تا دوستت دارم از دهن بیفتد
که نطفه از نقطه خلاص شود
زیر هر پانسمانی
در نقطه نقطه ی تنم
پاسبانی کشیک می دهد
Test
I am coweringin an clock that does not let go of the evening
The cage is tight
No foetus can form in this narrow waist
Every door I knock at
There again a policeman arrives
without a sneeze
Squeezing me with words
Breaking a twig
With nowhere to graft it to
Except on a branch that turned to letters of I love you
Where does it come from
This water
this question that grows
takes root
And without a father
gives the answer
A son
How can I get up with a clock
That is in a coma
And dive into the dusk
Like a dog
I'm short legged
The cats are watching
And silence
That carries the alphabet of suicide
Doesn't break out of me
Until lips forsake "I love you"
And the foetus is detached
Under each poultice
Point per point of my body
A policeman is on his beat
© 2017, Abol Froushan
Sponsors
Partners
LantarenVenster – Verhalenhuis Belvédère