Gedicht
Ameneh Bajour
Accident
Crying runs out of the house nakedAnd from the middle of the garden, naked
The alley runs under a truck
The city is drowned in the bath by a piece of eye
That has opened to my hands
And the hair in this picture
Is pulled by your voice so blood
May flow or not
What is the sea doing
In the middle of my crotch
These tears
That have nothing to do with eyes
I'm not the kind of headline you read
From the paper wrapped round your herbs
From the market
Or a channel to broadcast me
Saying I have hands behind the border
Or have eyes everywhere
Or to hear from the BBC
That I am fine but father
is not there every day to drive
To the end of good news
And then return me to 7 years of age
To a mother I fished out of the house
But the father let her go
Be quiet, solitude
What didn't the war do
In the midst of grenades
To take my feet from the bed
And throw me far
far far away
Being far from you
I am the victim of a big war
Where you were shooting in the air
And me running out of the house
To run under a truck
Naked
© Translation: 2017, Abol Froushan
تصادف
تصادف
از خانه لخت مى دود گريه
و از بين حيات، لخت
كوچه مى رود زيرِ كاميون
شهر را تکه ای از چشم
توی وان خفه
و موهای این عکس
که چشم ريخته بر دست هام
صدای تو می کشد تا خون
راه بيفتد يا نه
چه مى كند لاى من
اين وسط از دريا
اين اشك ها
كه ربطى به چشم ندارند
از این خبر ها نیست
که بپیچم دور سبزی
مثل روزنامه ای که تیترم بخوانی
يا پخشم کند کانالی
که دست دارم آن طرف مرز
چشم دارم این هوا
و از بی بی سی
بشنوی كه حالم خوب
حال من خوب است
اما پدر نیست هر روز
كه ماشین براند
تا تهِ خبرهای خوب
دوباره برگردد به ٧ سالگی
به مادرى که از خانه گرفتم
اما پدر ول كرد
شلوغش نكن تنهایی
مگر این جنگ
لای خمپاره ها چه کرد
که پاهام را برداشته از تخت
پرت کرده توى دور
دوووری
در دوری ات
تنها کشته ی جنگی بزرگم
که هوایی شده تیرت
دويده از خانه بيرون
و رفته ام زير كاميون
و از بين حيات، لخت
كوچه مى رود زيرِ كاميون
شهر را تکه ای از چشم
توی وان خفه
و موهای این عکس
که چشم ريخته بر دست هام
صدای تو می کشد تا خون
راه بيفتد يا نه
چه مى كند لاى من
اين وسط از دريا
اين اشك ها
كه ربطى به چشم ندارند
از این خبر ها نیست
که بپیچم دور سبزی
مثل روزنامه ای که تیترم بخوانی
يا پخشم کند کانالی
که دست دارم آن طرف مرز
چشم دارم این هوا
و از بی بی سی
بشنوی كه حالم خوب
حال من خوب است
اما پدر نیست هر روز
كه ماشین براند
تا تهِ خبرهای خوب
دوباره برگردد به ٧ سالگی
به مادرى که از خانه گرفتم
اما پدر ول كرد
شلوغش نكن تنهایی
مگر این جنگ
لای خمپاره ها چه کرد
که پاهام را برداشته از تخت
پرت کرده توى دور
دوووری
در دوری ات
تنها کشته ی جنگی بزرگم
که هوایی شده تیرت
دويده از خانه بيرون
و رفته ام زير كاميون
لخت
© 2017, Ameneh Bajour
Gedichten
Gedichten van Ameneh Bajour
Close
تصادف
از خانه لخت مى دود گريه
و از بين حيات، لخت
كوچه مى رود زيرِ كاميون
شهر را تکه ای از چشم
توی وان خفه
و موهای این عکس
که چشم ريخته بر دست هام
صدای تو می کشد تا خون
راه بيفتد يا نه
چه مى كند لاى من
اين وسط از دريا
اين اشك ها
كه ربطى به چشم ندارند
از این خبر ها نیست
که بپیچم دور سبزی
مثل روزنامه ای که تیترم بخوانی
يا پخشم کند کانالی
که دست دارم آن طرف مرز
چشم دارم این هوا
و از بی بی سی
بشنوی كه حالم خوب
حال من خوب است
اما پدر نیست هر روز
كه ماشین براند
تا تهِ خبرهای خوب
دوباره برگردد به ٧ سالگی
به مادرى که از خانه گرفتم
اما پدر ول كرد
شلوغش نكن تنهایی
مگر این جنگ
لای خمپاره ها چه کرد
که پاهام را برداشته از تخت
پرت کرده توى دور
دوووری
در دوری ات
تنها کشته ی جنگی بزرگم
که هوایی شده تیرت
دويده از خانه بيرون
و رفته ام زير كاميون
و از بين حيات، لخت
كوچه مى رود زيرِ كاميون
شهر را تکه ای از چشم
توی وان خفه
و موهای این عکس
که چشم ريخته بر دست هام
صدای تو می کشد تا خون
راه بيفتد يا نه
چه مى كند لاى من
اين وسط از دريا
اين اشك ها
كه ربطى به چشم ندارند
از این خبر ها نیست
که بپیچم دور سبزی
مثل روزنامه ای که تیترم بخوانی
يا پخشم کند کانالی
که دست دارم آن طرف مرز
چشم دارم این هوا
و از بی بی سی
بشنوی كه حالم خوب
حال من خوب است
اما پدر نیست هر روز
كه ماشین براند
تا تهِ خبرهای خوب
دوباره برگردد به ٧ سالگی
به مادرى که از خانه گرفتم
اما پدر ول كرد
شلوغش نكن تنهایی
مگر این جنگ
لای خمپاره ها چه کرد
که پاهام را برداشته از تخت
پرت کرده توى دور
دوووری
در دوری ات
تنها کشته ی جنگی بزرگم
که هوایی شده تیرت
دويده از خانه بيرون
و رفته ام زير كاميون
لخت
Accident
Crying runs out of the house nakedAnd from the middle of the garden, naked
The alley runs under a truck
The city is drowned in the bath by a piece of eye
That has opened to my hands
And the hair in this picture
Is pulled by your voice so blood
May flow or not
What is the sea doing
In the middle of my crotch
These tears
That have nothing to do with eyes
I'm not the kind of headline you read
From the paper wrapped round your herbs
From the market
Or a channel to broadcast me
Saying I have hands behind the border
Or have eyes everywhere
Or to hear from the BBC
That I am fine but father
is not there every day to drive
To the end of good news
And then return me to 7 years of age
To a mother I fished out of the house
But the father let her go
Be quiet, solitude
What didn't the war do
In the midst of grenades
To take my feet from the bed
And throw me far
far far away
Being far from you
I am the victim of a big war
Where you were shooting in the air
And me running out of the house
To run under a truck
Naked
© 2017, Abol Froushan
Sponsors
Partners
LantarenVenster – Verhalenhuis Belvédère